(برگرفته از: http://www.antisemitism.blogfa.com/)
"آقا جان نیا!!!
اولین باری بود که به کاظمین و سامرا می رفتم!
هنگامی که با حرم مخروبه امامان عسکریین مواجه شدم برایم باور کردنی نبود !
وقتی خودم را در کنار ضریح پارچه ای این دو امام یافتم، بهت تمام وجودم را گرفت!
باورم نمی شد ، اینجا سردابه مقدس امام زمان (عج) است که ایچنین سقف آن ، به خاک مطهرش سجده کرده است !
اما آنچه تمام وجودم را سوزاند ، شعار نویسی ها و ناسزاهایی بود که علیه امیر المومنین علی (ع ) در خروجی شهر سامرا بر روی دیوارها دیده می شد!
گویا مظلومیت این خاندان ابدی است!
می خواستم فریاد بزنم :
آهای مردم سامرا هنوزهم در فرهنگ لغات ما، ضرب المثل "گدای سامرا" وجود دارد.
با شما هایم که یک عمر شهرتان جیره خور کرامات زائران حرم خلیفگان خدا بر روی زمین بوده است!
گویا یادتان رفته که نام شهرتان "سامرا" مخفف جمله "سُر مَن رَﺁه" به معنی : "شاد شد هرکه او(حضرت حجت) را دید" است!
دیگر همان 100 خانواراندک شیعه هم که دراطراف حرم در این شهر ساکن بودند به خاطر فشار وهابیون کوچ کرده اند. و مرقد مطهر امام هادی ،امام عسگری ،حضرت نرجس خاتون و حکیمه خاتون(عمه حضرت حجت)(علیهم السلام) را (که هر چهار تن در داخل یک ضریح قرار آرمیده اند) درانبوهی از گرگهای درنده تنها گذاشته اند.
وهابی ها برای کتمان حقیقت می گویند: منظور از "سُر مَن رَﺁه" خود شهر سامرا است، یعنی شاد شد هرکه شهر سامرا را دید.
گویا اینها قواعد زبان خودشان را هم درست نمی دانند! که "ه" در آخر جمله مذکور به ضمیر مذکر اشاره می کند و در زبان عربی تمامی شهر ها مونث محسوب می شوند و در این صورت می بایست آخر جمله اینچنین می بود " رَﺁها ".
راستش را بخواهید اینها خوب می دانند حتی بهتر از ما ، لیکن بر دلهایشان مهر زده اند (ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه...).
خادم سرداب امام زمان (عج) می گوید : تا چند دهه پیش ناصبی ها در جلوی درب سرداب با شمشیر می نشستند تا امامی را که در آنجا غیب شده است ، هنگام باز گشت ترور نمایند.(شگفتا از این ژرفای حماقت)!!!
البته این حماقت در این تفکر(وهابیت) درونی و جاودانه است ، حتما شنیده اید که وهابی ها در شهر مکه ، بین رکن و مقام "جایی که امام زمان(عج) حرکت جهانی خود را اعلام خواهد نمود" دوربین مخفی کار گذاشته اند و یا اینکه بر روی هتلهای مشرف به خانه خدا تک تیر اندازانی شبانه روز کشیک می دهند تا در بدو اعلام ظهور حضرت حجت (عج) ایشان را ترور نمایند!
در سرداب مقدس ،خطاب به امام زمان می گویم : آقاجان مهم نیست به عوضش در ایران ما با تمام وجود در خدمتتان هستیم!
اینجا تهران است پایتخت ایران" شیعه خانه امام زمان(عج) "شب نیمه شعبان .
تقریبا دو روزی می شود که از زیارت 6 امام بزرگوار در عراق بازگشته ام!
جزء معدود سالهایی است که در شب نیمه شعبان برنامه ای ندارم ، راستش در تشرف دوباره ام به کربلای معلی ،با اینکه آنجا هم علیه وهابی ها ،صهیونیستها و فراماسونها سخنرانی کردم ، اما هیچ کدام ازآتش درونم که ناشی از غربت بی مثال سامرا و حرم مطهر امام هادی و امام حسن عسگری (علیهما السلام)بود ، نکاست.
خاطره آنچه در عراق ، این کشور جنگ زده خصوصا در سامرا دیده بودم چنان جانم را می آزارد که حوصله خودم را هم ندارم چه رسد به سخنرانی!
مانند خیل کثیر ایرانیان در خیابانها مشغول قدم زدن هستم ، بازار شیرینی و شربت و شکلات گرم است ، جلوی اکثر مغازه ها بساط پذیرایی رو به راه است و نواهای طرب انگیز در جشن میلاد امام زمان به قول معروف "خرس را هم می رقصاند" چه رسد به عابرین!!!
تجمع زیاد مردم در داخل یکی از کوچه ها توجه مرا به خود جلب می کند ، باور کردنی نیست.
تعداد زیادی از پسران و مردان جوان مشغول رقص و پایکوبی هستند و تقریبا همان مقدار دختر نیز ایشان را در داخل دایره تماشایشان با صدای دستها و هورا هایشان همراهی می کنند!
هر از گاهی این جوانان مست از رقص به صورت دسته جمعی خودشان را به سمت این لایه حفاظتی (دختران) هل می دهند تا شاید ازرهگذر این اختلاط حاجتی برآورده شود.
فقط و فقط 10 متر آنطرف تر، دو پسر جوان را می بینم که با بی شرمی تمام در فرورفتگی محل نصب آیفون خانه ای مشغول کشیدن کراک هستند!
نمی دانم شاید آنها هم خود را برای بزم میلاد امام زمان(عج) آماده می کنند، هرچه باشد آنها شیعه هستند و امشب میلاد تنها امام حی و حاضر شان است.
بله ،اندکی بعد آنها هم به جمع می پیوندند!
پنجره تمامی آپارتمان ها باز است و همه و همه مشغول نظاره این شادی عمومی هستند از پنجره طبقه دوم یکی از واحد ها باند بزرگی با طناب به نرده های بالکن بسته شده است و آهنگ های در خواستی را پخش می کند و بعضا با صدای یکپارچه "دوباره ،دوباره" جمع تعدادی از آهنگ ها تکرار می شوند.
یکی از آهنگ هایی که چندین بار با درخواست زیاد مستمعین و پایکوبان (اعم از دختر و پسر) تکرار شد: قریب به مضمون چنین می خواند:
"گل پری جون،
بله،
اینجایی جون،
بله،
بیا بریم،
نمیام،
خسته میشی،
نمیشم
وای وای وای
چقدر اطفار میریزی ..."
راستش تا آن شب در جریان مطالعات مهدوی ام در اشخاص و نشانه های ظهور با شخصی به نام "گل پری" مواجه نشده بودم . مستمعین مشتاق در جشن میلاد امام زمان (عج) می گفتند مداحی به نام "جلال همتی" این آهنگ را خوانده است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
باید در این اطراف تزریقات و یا کلینیک پزشکی باشد، چراکه بوی الکل فضا را پر کرده است ، راستش هنوز ارتباط شب میلاد امام زمان (روحی فداه) ، تزریقات ،الکل و بوی دهان برخی از آن جوانان را در نیافته ام!!!
از آن کوچه بیرون می آیم دوباره 10 دقیقه ای در خیابان پیاده می روم ، به چهار راهی می رسم در حاشیه جنوبی – شرقی آنجا که بر خلاف چهار راه بودنش به آن فلکه می گویند. جوانی را در حال فروش فیلم می یابم .
باور نکردنی است 6 عدد فیلم زیرنویس فارسی در یک دی وی دی با جلد رنگی فقط و فقط 1۰۰۰ تومان!
سرش خیلی شلوغ است . احتمالا به خاطر نیمه شعبان و این شب خجسته و برای شادی دل شیعیان حضرت، امشب زیر قیمت می فروشد.
شاید هم نذر دارد هرسال نیمه شعبان آتش به مالش بزند!
اما نمی دانم چرا در میان فیلم هایش کالکشنهای 6 تایی فیلم های پورنو (فیلم های موسوم به سوپر و نیمه سوپر) نیز به فراوانی به چشم می خورد!
سریع با ماشین حساب موبایلم ،1۰۰۰ را بر 6 تقسیم می کنم ، قیمت هرفیلم پورنو تقریبا 167 تومان می شود.دیگر شکی باقی نمی ماند که این جوان در این شب مبارک که برخی آنرا "لیله القدر" دانسته اند خیرات به راه انداخته است ، شاید بگویید اوهم سود اقتصادی خود را برده است ،پس اجازه دهید حسن نیت او را به روشی دیگر اثبات کنم:
بابت یک سی دی نرم افزار قرآنی که حقیر امسال از رسانه های دیجیتال ،درنمایشگاه کتاب تهییه نمودم ده هزار تومان پرداختم.
دوباره دست به ماشین حساب می شوم و 1۰۰۰۰ را بر 167 تقسیم میکنم .
6۰ برابر گرانتر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
با این قیاس حتما به ژرفای دست و دل بازی آن جوان پی برده اید!
تازه از این 167 تومان ،هزینه مترجم ، زیرنویس ، توزیع کننده ، ودستمزد افرادی که در چاپ رنگی جلد معرفی فیلمها نقش داشته اند را هم کسر بفرمایید!
دیگر دارم دیوانه می شوم به یادی حرفی که در سرداب مقدس خطاب به امام زمان عرض کردم می افتم:
" آقاجان مهم نیست به عوضش در ایران ما با تمام وجود در خدمتتان هستیم"!
سریع سوار تاکسی می شوم ، ای کاش در سامرا می ماندم ، بوی تعفن این شهر آزارم می دهد می خواهم از این شهر بیرون بروم ."
چرا باید این اتفاقات بیافتد؟ آیا اینها شیعه نیستند؟ آیا اینها نباید حرمت شیعه بودن را حفظ کنند؟
پاسخ کاملا واضح و روشن است. این مردمان اکثرا از قشر متمول جامعه هستند و این آفت دچار این قشر شده. اینان نماز می خوانند، اما روزه نمی گیرند! گویی که برای خدا می خواهند تعیین تکلیف کنند! فکر می کنند که خدا فقط به وجود آورنده است نه هدایت کننده هستی! قرآن را می بوسند، اما سالی دو بار به کشورهای توریستی می روند تا طعم بوسیدن را در آنجا نیز تجربه کنند! اینها همان هایی هستند که در روز قدس با کشیدن سیگار یا خوردن آب روزه را برهم زده و اصل استکبار ستیزی کنار زده و علم فراماسونری برداشتند و در خط مقدم جنبش دجال آخرالزمان قرار گرفتند. همین ها بعد از آن افتضاحشان خواستند مرجعی گیر بیاورند که کشیدن سیگار را جزو باطل کننده های وضو نشناسد. این ها در واقع شیعیان حزب شیطان هستند که می خواهند کارهای خلاف شرع خود را شرعی کنند. آیا دقت نکرده اید که در ایران مردم به چه دلیلی تغییر مذهب می دن؟ اکثر دلایل آن ها نه منطقی است و نه ایمانی! اغلب به علت حکم هایی در آن مذهب این کارو می کنند که به شهوت رانی آن ها کمک می کند. اینان همان قومی هستند که "... یریدون ان یبدلوا کلام الله ..." اینان بیشتر غربزدگانی هستند که گرایش به سکولار دارند. آن ها حرف دین می زنند اما برای خودشان دوستانی از جنس مخالف قرار می دهند که آنها را همانند محبت خدا دوست دارند. همین ها وجهه شیعه را پیش آقا امام زمان خراب می کنند.
آیا نباید جلوی اینان را گرفت؟ آیا نباید اینان را هدایت کرد؟ چرا ما باید منفعل بنشینیم؟ چطور اجازه می دهیم با نام متبرک شیعه این هوسرانی ها را انجام دهند؟ چرا این جو کمکم دارد به دانشگاهها رسوخ می کند؟ چرا افراد نخبه ایران باید فکر کنند روشنفکری یعنی این؟ مگر کسی که می خواهد دین خدا را تغییر دهد روشن مغز نیست؟ آیا نباید امر به معروف و نهی از منکر را اجرا کنیم؟
به امید ظهور
نظرات شما عزیزان: